خلقت آسمان ها و زمین
از دیر باز، داستان آفرینش در میان مردم جهان مطرح بوده و در طول تاریخ ذهن بشر را این سؤال به خود مشغول داشته است: «جهان هستی را که آفریده و چگونه آفریده است؟» برخی مردم در پی جواب سؤال فوق دست به دامان طبیعت بردند تا راز آفرینش را کشف و برملا کنند! که سر انجام رفته رفته به پرستش طبیعت منجر شده است! دانشمندان، نخستین نشانههای موجود از دین را گرایش به پرستش طبیعت میدانند و معتقدند هم اکنون نیز، نمونههایی از این گونه گرایش به طبیعت در مناطق دور افتادة جهان، مشاهده میشود.1
خوشبختانه با توجه به اهمیّت داستان آفرینش، کتابهایی مقدس قرآن و تورات، به طور تفصیل و گسترده به حکایت این داستان پرداختهاند. امّا متأسفانه دانشمندان، یا اصلاً به مقایسه داستان آفرینش از دیدگاه قرآن و تورات نپرداخته اند و اگر هم پرداخته بسیار اندک است به طوری که، حتی مقایسه مجموع قصههایی قرآن و تورات تعداد شان از شمارش انگشتان یک دست تجاوز نمیکنند. از این رو، در این مقاله، داستان آفرینش با نگاه مقایسه تطبیقی از دیدگاه قرآن و تورات، مورد بررسی قرار گرفته است.
داستان آفرینش در تورات:
تورات فعلی، داستان آفرینش موجودات غیر انسانی و آدم «انسان نخستین» را در شش روز دانسته و به تفصیل آن را بیان کرده، و روز هفتم را، روز تعطیلی و استراحت به حساب آورده است.
روز اول: آفرینش نور و روشنایی
در ابتدا، خداوند آسمان و زمین را آفرید «چون» زمین تُهی (و خالی از هرگونه موجود زنده) و تاریک بود و تاریکی روی آبها را پوشانده بود, روح خدا سطح آبها را فراگرفت. خدا گفت: روشنایی بشود, روشنایی شد. خدا روشنایی را دید که نیکوست, روشنایی را از تاریکی جدا ساخت. و خدا روشنایی را روز و تاریکی را شب نامید.
روز دوم: آفرینش آسمان
خدا گفت: فلکی باشد در میان آبها (تا) آبها را ازهم جدا کند و خدا فلک را ساخت و آبهای زیر فلک را از بالای فلک جدا کرد و چنین شد. و خداوند فلک را آسمان نامید.
روز سوم: آفرینش زمین و دریاها
خدا گفت: آبهای زیر آسمان در یک جا جمع شود (تا) خشکی ظاهر گردد و چنین شد. خدا خشکی را زمین نامید و اجتماع آبها را دریا نامید و خدا دید نیکوست. و خدا گفت: زمین نباتات برویاند و علف تخم بیاورد و درخت موافق جنس خود میوه آورد که تخمش درآن باشد، (تا) بر روی زمین بارور شود و چنین شد. و خدا دید نیکوست.
روز چهارم: آفرینش ماه و ستارگان
خدا گفت: نیِّرها «خورشید، ماه و ستارگان» در فلک آسمان باشند تا روز را از شب جدا کنند (و) برای (تعیین) زمانها, روزها و سالها، آیات، علامات و نشانهها، باشند. و نیِّرها در فلک آسمان باشند با بر زمین روشنایی دهند و چنین شد. خداوند دو نیِّر بزرگ ساخت نیِّر اعظم را برای سلطنت روز و نیِّر کوچک را برای سلطنت شب (قرار داد) (و هم چنین) ستارگان و خدا آنها را در فلک آسمان گذاشت تا بر زمین روشنایی دهند. و تا سلطنت نمایند بر روز و شب و روشنایی را از تاریکی جدا کنند و خدا دید نیکوست.
روز پنجم: آفرینش پرندگان و ماهیها
انبوه جانوران پُرشود و پرندگان بالای زمین بر روی فلک آسمان پرواز کنند. پس خدا نهنگهای بزرگ آفرید. (و همچنین) همة خزندگان را که آبها از موافق جنس آنها مملو شود (و نیز) همة پرندگان بالدار با همة اجناس موافق آنها آفرید و خدا دید نیکوست. و خدا آنها را برکت داده و گفت: بارور و کثیر شوید و آبهای دریا را پُر سازید.
روز ششم: آفرینش حیوانات و انسان
خدا گفت: زمین، جانوران را موافق جنس آنها بیرون آورد و خدا، بهائم, حشرات, و حیوانات زمین را آفرید. و چنین شد. و خدا دید نیکوست و خدا گفت: آدم را به صورت ما و موافق و شبیه ما بسازیم تا بر ماهیان دریا و پرندگان آسمان و بهائم و بر تمامی زمین و همة حشرات که بر روی زمین می خزند حکومت نماید. پس خدا آدم را به صورت خود خلق نمود. و خدا انسان را نر و ماده آفرید. و خداوند انسان را برکت داد و به او گفت: بارور و کثیر شوید و زمین را پُر سازید و در آن تسلط یابید و خدا گفت: همانا همة علفهای تخم داری که به روی تمام زمین است و همة درخت های که در آنها میوة درخت تخمدار است به شما دادم تا برای شما خوراک باشد. و به همة حیوانات زمین و به همة پرندگان آسمان و به همة حشرات زمین که در آنها حیات است, علف سبز برای خوراک دادم و چنین شد. 2
روز هفتم: روز استراحت و تعطیلی
(پس از آن که آفرینش) آسمان ها و زمین و همة لشکر آن ها تمام شد. و در روز هفتم خدا از همه کار خود که ساخته بود فارغ شد و در آن روز از همه کار خود که آفریده بود آرامی گرفت. پس خدا روز هفتم را مبارک خواند و آن را تقدیس نمود زیرا که خدا از همه کار خود که ساخته بود آرام گرفت. 3
داستان آفرینش در قرآن کریم:
قرآن کریم، به آفرینش و خلقت، موجودات و انسان نخستین «آدم»، در شش روز4 اشاره نموده؛ ولی به تفصیل تورات نیامده است. در عین حال، قرآن مجید، در 7 سوره که واژه «ستة ایام» در آن ها آمده، به طور اختصار، و گوناگون به آفرینش آسمان، زمین و دیگر موجودات پرداخته است. بنابراین، با زیربنا قرار دادن آیات فوق به عنوان متن داستان و با استفاده از آیات دیگر، داستان آفرینش را در شش روز از دیدگاه قرآن پیمیگیریم.
إِنَّ ربَّکُمُ اللهُ الّذی خَلَقَ السّمواتِ و الارضَ فی السِّتة ایّامٍ ثمَّ اسْتوی علی العرشِ یُغْشِی الّیلَ و النّهارَ یََطْلُبُهُ حَثِیثاً و الشَّمسَ و القمرَ و النُّجومَ مسخَّراتٍ بِامْرهِ اَلا لَهُ الخَلقُ وَالْامْرُ تبارک اللهُ رَبُّ العالمین. «پروردگار شما، خداوندی است که آسمان ها و زمین را در شش روز (شش دوران) آفرید؛ سپس به تدبیر جهانی هستی پرداخت؛ با «پردة تاریک» شب و روز را می پوشاند؛ و شب به دنبال روز، به سرعت درحرکت است؛ و خورشید و ماه و ستارگان را آفرید، که مسخّر فرمان او هستند. آگاه باشید که آفرینش و تدبیر «جهان» از آنِ او (و به فرمان او) است. پر برکت (و زوال ناپذیر) است، خداوندی که پرودگار جهانیان است.»5
إِنَّ ربَّکُمُ اللهُ الّذی خَلَقَ السّمواتِ و الارضَ فی السِّتة ایّامٍ ثمَّ اسْتوی علی العرشِ، یُدَبّرُ الامرَ ما مِنْ شفیعٍ إلاّ بعدَ اذنهِ ذلکم ُ اللهُ ربُّکمْ فَاعْبُدوه أفَلا تذکَّرون. «پروردگار شما، خداوندی است که آسمانها و زمین را در شش روز (شش دوران) آفرید؛ سپس بر تَخْت «قدرت» قرار گرفت، و به تدبیر کار (جهان) پرداخت؛ هیچ شفاعت کننده ای، جُز با اذن او نیست؛ این است خداوند، پروردگار شما! پس او را پرستش کنید. آیا متذکّر نمیشوید؟!»6
وَ هو الذی خَلقَ السَّمواتِ و الارضَ فی ستَّةِ أیّامٍ و کان عرشُهُ علی الماءِ لِیَبْلُوَکُمْ ایُّکم أحْسَنُ عملاً و لَئِنْ قُلْتَ إنَّکم مَبْعُثُونَ من بعدِ الْمَوتِ لَیَقولونَّ الَّذینَ کفروا إنْ هذا إلاّ سِحرٌ مُبِین.
«او کسی است، که آسمانها و زمین را در شش روز (شش دوران) آفرید؛ و عرشِ (حکومت) او، بر آب قرار داشت؛ (بخاطر این آفرید) تا شما را بیازماید که کدام یک عملتان بهتر است. و اگر (به آنها) بگویی: «شما بعد از مرگ، برانگیخته میشوید»، مسلّماً کافران میگویند: «این سحر آشکار است!»7
الَّذی خَلَقَ السَّمواتِ و الارضَ و ما بینهما فی ستة ایّامٍ ثُمَّ اسْتَوی علی العرشِ الرَّحمنُ فَسئَلْ بِهِ خَیراً. «همانا (خدای) که آسمان ها و زمین و آنچه را میان این دو وجود دارد، در شش روز (شش دوران) آفرید؛ سپس بر عرش «قدرت» قرار گرفت، (و به تدبیر جهان پرداخت، او خداوندِ) رحمان است؛ از او بخواه که از همة چیز آگاه است.»8
اللهُ الَّذی خَلَقَ السَّمواتِ و الارضَ و ما بینهما فی ستة ایَّامٍ ثُمَّ اسْتَوی علی العرشِ ما لَکُم من دونهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا شَفِیعٍ أفلا تَذَکَّرُونَ. «خداوند کسی است که آسمانها و زمین و آنچه را میان این دو است، در شش روز (شش دروان) آفرید، سپس بر عرش «قدرت» قرار گرفت؛ هیچ سر پرست و شفاعت کننده ای برای شما جُز او نیست؛ آیا متذکّر نمیشوید؟!»9
وَ لَقَدْ خلقنا السَّمواتِ و الارضَ وَ ما بینهما فی ستَّةِ ایّامٍ وَ ما مسَّنَا مِنْ لُّغوبٍ. «ما آسمان ها و زمین را در شش روز (شش دوران) آفریدیم، و هیچ گونه رنج و سختی به ما نرسید. (با این حال چگونه زنده کردن مردگان برای ما مشکل است؟!»10
هو الَّذی خَلَقَ السَّمواتِ و الارضَ و ما بینهما فی ستة ایَامٍ ثُمَّ اسْتَوی علی العرشِ یَعْلَمُ ما یَلِجُ فی الارضِ و ما یَخْرُجُ مِنْها و ما یَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ و ما یَعْرُجُ فیها و هو مَعَکُمْ أیْنَ ما کُنْتُمْ وَ اللهُ بِما تَعْمَلونَ بَصیرٌ. «او کسی است که آسمانها و زمین را در شش روز (شش دوران) آفرید؛ سپس بر تَخت قدرت قرار گرفت (و به تدبیر جهان پرداخت)؛ آنچه را از آن خارج می شود و آنچه به آسمان بالا می رود؛ و هر جا باشید او با شماست. و خداوند نسبت به آنچه انجام میدهید بیناست.»11
عرض شد که قرآن کریم چون تورات به جزئیات و کیفیت داستان آفرینش در شش روز نپرداخته است. امّا میتوان از لابلای آیات فوق و همچنین از آیة هایی 9 تا 11 سورة فصلت، آیة 30 تا 40 سورة بقره و دیگر آیات و با الهام گرفتن از تفسیر نمونه12 به کیفیت آفرینش در شش روز از دیدگاه قرآن پیبرد.
1. آفرینش آسمان و زمین: با توجه به آیات فوق، ابتدا خداوند «آسمان و زمین» را که به صورت تودة گازی شکل بوده و با گردش به دور خود ازهم جدا گردیده و کرات را تشکیل داده، آفریده است: «خلق السموات و الارض ...13 ثم استوی الی السماء و هی دخان فقال لها و للارض ائتیا طوعاً و کرهاً...14»
2. آفرینش شب و روز: در قدم دوم، خداوند «شب و روز» را آفریده، زیرا در سوره اعراف آیه 54 بعد از خلقت آسمان و زمین، بلا فاصله به آفرینش شب و روز اشاره شده است: «یغشی اللیل و النّهار یطلبه حثیثاً...»
3. خلقت منظومههای شمسی: به نظر می رسد، پس از آفرینش شب و روز، «منظومة شمسی، ماه و ستارگان» شکل گرفته و آفریده شده اند؛ زیرا خداوند با «واو» عطف، آنها را به آفرینش شب و روز معطوف و پیوست داده است. «و الشمس والقمر و النجم مسخرات بامره ...» و «و اختلاف الیل و النهار لایاتٍ لاولی الاباب...» و همچنین ممکن است آسمان و زمین با گرم و سرد شدن توسط خورشید، ماه و ستارگان، آمادة حیات و زندگی شده باشند. بنابراین پس از آفرینش آسمان ها و زمین مقتضای دستور و امر الهی، برای آفرینش منظومههای شمسی آمده است.
4. آفرینش کوهها: سپس خداوند «کوهها» را آفریده زیرا که آنها را وسیله و سبب استحکام، زمین و آسمان قرار داده است: «و جعل فیها رواسی من فوقها ...15»
5. آفرینش گیاهان، درختان و حیوانات: پس از آن که آسمان و زمین برای زندگی آماده و توسط کوهها مستحکم و پا برجا شدند، خدواند به آفرینش «گیاهان، درختان، جنبدگان و حیوانات» در روی زمین پرداخته است: «ما یَخْرُجُ مِنْها و ما یَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ و ما یَعْرُجُ فیها ... و بارک فیها و قدّر فیها اقواتها فی اربعة ایام...»
6. آفرینش حضرت آدم «ع»: سر انجام پس از آفرینش آسمان، زمین و دیگر موجوداتِ بین آسمان و زمین، خالق هستی به آفرینش «آدم» (ع) انسان نخستین، به عنوان خلیفه و جانشین خود در روی زمین، اشاره کرده است: «اذْ قال ربّک للملائکةِ إنّی جاعلٌ فی الارض خلیفة ...» یعنی پس از این که زمین برای زندگی محیا شد، خداوند فرموده: «انی جاعل فی الارض خلیفة».
وجوه مشترک:
اشاره به نکات مشترک و متمایز داستان آفرینش از دیدگاه قرآن و تورات، با استفاده از خصوص متن آن دو کتاب مقدس است، که در عناوین فوق به آن شاره شد. البته استفاده وجوه مشترک و متمایز، منحصر به فکر حقیر و مصون از خطاء نیست.
داستان آفرینش در قرآن و تورات وجوه مشترک دارند که عبارت اند از:
1. خدا در داستان آفرینش: در اکثر داستانهایی قرآن و تورات بویژه در داستان آفرینش نقش خداوند به عنوان عنصر اصلی در خلقت و آفرینش جهان هستی محسوس و هویدا است. و نام هایی «الله» و «یَهْوه16» در این دو کتاب مقدس چون گل واژههایی معرفت، گل افشانی می کنند! بنابراین، در هر دو کتاب مقدس، تنها خالق جهان هستی، خداوند است.
3. تدریجی بودن آفرینش: در قرآن و تورات؛ «آفرینش در شش روز» بکار رفته است.
4. ابتدای آفرینش، آسمان و زمین: ابتدای خلقت در قرآن و تورات از آسمان و زمین شروع شده است؛ زیرا در تورات چنین آمده است: «در ابتدا خداوند آسمان و زمین را آفرید» و قرآن نیز آمده است: «انّ ربکم الله الذی خلق السموات و الارض ...»
5. پایان آفرینش: پایان داستان آفرینش، خلقت آدم (انسان نخستین) است. خداوند در تورات پس از آفرینش دیگر موجودات فرموده: «آدم را به صورت ما و موافق و شبیه ما بسازیم» خداوند در قرآن نیز پس از آفرینش آسمان و زمین و ما بین آنها، فرموده است: «انی جاعل فی الارض خلیفه...»
6. مدت آفرینش: زمان آفرینش، از دیدگاه قرآن و تورات با هم، شش روز است، از این رو، تورات، عملاً آن را به شش روز تقسیم کرده و قرآن، صراحتاً واژه شش روز را آورده است: «اللهُ الَّذی خَلَقَ السَّمواتِ و الارضَ و ما بینهما فی ستة ایَّامٍ...»
7. خلافت حضرت آدم (ع):17 حضرت آدم «ع» در داستان آفرینش قرآن و تورات، به عنوان خلیفه و جانشین خداوند در روی زمین مطرح است؛ از این رو، تورات چنین حکایت کرده: «و خداوند انسان را برکت داد و به او گفت: بارور و کثیر شوید و زمین را پُر سازید و (تا) در آن تسلط (حکومت) یابید...» (با توجه به قراین که در متن آمده است: خدا انسان را برکت داد و به او گفت بارور شوید؛ از واژه تسلط، حکومت فهمیده می شود) و در قرآن صراحتاً به خلافت آدم «ع» اشاره شده است: «انّی جاعل فی الارض خلیفة...»
8. قلمروی حکومت آدم «ع»: قرآن کریم، قلمروی حکومت حضرت آدم را زمین و آنچه که در زمین میباشد، دانسته است: «اذ قال ربّک للملائکة، انّی جاعل فی الارض خلیفة...» تورات نیز همین را قائل هست! از این رو، در تورات آمده است: «آدم را به صورت ما و موافق و شبیه ما بسازیم تا بر ماهیان دریا و پرندگان آسمان و بهائم و بر تمامی زمین و همة حشرات که بر روی زمین میخزند حکومت نماید»
9. فلسفة آفرینش موجودات: فلسفة آفرینش دیگر مخلوقات مانند: «آسمان، زمین، پرندگان، گیاهان، جنبدگان، حیوانات و ...» در داستان آفرینش قرآن و تورات، برای آسایش و راحتی انسان است، زیرا در قرآن کریم آمده: «الم تروا ان الله سخّر لکم ما فی السّموات و ما فی الارض...18» و در تورات نیز آمده است: «خدا گفت: همانا همة علفهای تخم داری که به روی تمام زمین است و همة درختهای که در آنها میوه درخت تخمدار است به شما دادم تا برای شما خوراک باشد.»
10. تعیین روز، شب، هفته، ماه و سال: در قرآن و تورات، آفرینش و گردش خورشید، ماه و ستارگان، آیات و علامات، روز، شب، هفته، ماه، سال و...» می باشند؛ به همین منظور در تورات اشاره شده است: «خدا گفت: نیَرها (خورشید و ستارگان) در فلک آسمان باشند. تا روز را از شب جدا کنند برای آیات, زمانها, روزها و سالها باشند.» و قرآن نیز چنین فرموده است: «و الشَّمسَ و القمرَ و النُّجومَ مسخَّراتٍ بِامْرهِ...»
11. زوج بودن در داستان آفرینش: زوج و جفت بودن در داستان آفرینش در تورات و قرآن همگون و متحد به چشم می خورد؛ از این رو، در قرآن خطاب به مردم گفته شده است: ما شما را از دو جفت یعنی مرد و زن آفریده ایم: «یا ایّها النّاس انا خلقنا کم من ذکر و انثی ...19» و در تورات نیز آمده است: «و خدا انسان را نر و ماده آفرید».
12. همگون بودن دستور تکوینی الهی: در داستان آفرینش قرآن و تورات، دستور تکوینی الهی «باش و چنین شد» متحد و هماهنگ آمده است؛ تورات، تقریباً، پس از آفرینش همة موجوات در شش روز، جمله «و چنین شد» را تکرار کرده است.یعنی پیش از این جمله، دستور باش، که همان وجود و هستی باشد از ذات حق تعالی صادر شده و در پایان از قول موجودات جمله «چنین شد» را حکایت کرده است؛ قرآن عین واژه را در امر خلقت آورده است: «إذا قَضی امراً فانَّما یقول له کُنْ فَیَکُون...20 و «اَلا لَهُ الخَلقُ وَالْامْرُ...»
وجوه متمایز:
از آنجا که تورات کنونی از دَسْت بُرد بشر مصون نمانده و مورد تحریف واقع شده است: «فویلٌ للذین یکتبون الکتاب بایدیهم ثم یقولون هذا من عند الله لیشتروا به ثمناً قلیلاً فویلٌ لهم ممّا کتبت ایدیهم و ویلٌ لهم ممّا یکسبون21» بین قرآن و تورات در داستان آفرینش در موارد ذیل، اختلاف و دو گانگی به چشم میآید!
1. هدایت گری و تعقل گرایی: قرآن، کتاب هدایت است: «ذلک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین...22» از این رو، زمان، مکان، مشخصات شخصیتهای قصه، ورود و خروج و جزئیات دیگر که برای یک کتاب تاریخ و قصه اهمیّت دارد، در قرآن کم رنگ است؛ زیرا قرآن بیشتر به هدایت و رحمت «انّ هذا القرآن یقصُّ علی بنی اسرائیلَ اکثرَ الذی هم فیه یختلفون و انّه لهدی و رحمة للمؤمنین23»، حق گرایی «و نحن نقص علیکم نبائهم بالحق...24»، تفکر زایی «فاقصص القصص لعلهم یتفکرون...25» و عبرت گیری و پندپزیری «لقد کان فی قصصهم عبرة لاولی الاباب...26» بهاء و ارزش قائل است. برخلاف داستان آفرینش در تورات که به جای تعقل، تفکر، حق گرایی و عبرت آموزی به جزئیاتِ چون: زمان، مکان، مشخصات قهرمان قصه و ...»، توجه عمده نموده است.
2. تعطیلی در کار آفرینش: روز شنبه که روزِ هفتم آفرینش در تورات، به حساب می آید؛ به عنوانِ اوقات فراغت، استراحت و تعطیلی خدا، مطرح است؛ و حال آنکه در داستان آفرینش قرآن چنین چیزی دیده نشده است. بلکه در جای دیگر از قرآن آمده است: خداوند در هیچ روز بیکار نیست: «...کلّ یوم هو فی الشأن27» و در بعضی موارد حتی خداوند به اندازه یک چورت و خواب بیکار ننشسته است: «لا تأخذه سنة و لا نوم...28»
4. ملاک خلافت:
ملاک خلافت حضرت آدم «ع» در تورات، مثل قرآن برجسته نشده است و فقط آمده که چون به صورت خدا آفریده شده است، پس باید بر دیگران حکومت کند!: از این رو، در تورات آمده است: «آدم را به صورت ما و موافق و شبیه ما بسازیم تا بر ماهیان دریا و پرندگان آسمان و بهائم و بر تمامی زمین و همة حشرات که بر روی زمین میخزند حکومت نماید». ولی ملاک خلافت در قرآن، علم حضرت آدم «ع» به اسماء الهی «و علم آدم الاسماء کلها...» و عجز و ناتوانی فرشتگان از دریافت و درک و فهم آنها «ثم عرضهم علی الملائکة فقال انبئونی بأسماء هؤلاء ان کنتم صادقین؟ قالوا سبحانک لا علم لنا الاّ ما علمتنا...» بر شمرده شده است.
5. فلسفه زندگی حضرت آدم: در تورات کنونی تولید نسل، کثرت جمعیت و پرداختن به امور مادی از دیگر امور برجسته و عمده شده است، به طوری که انسان تصور می کند هدف از آفرینش آن حضرت جُز این امور نیست! از این رو، در تورات چنین آمده است: «و خداوند انسان را برکت داد و به او گفت: بارور و کثیر شوید و زمین را پُر سازید و در آن تسلط یابید. در قرآن کریم، پیش از همه، مسأله پرستش و عبادت برجسته و طرح شده است: به همین منظور در پایان آیه 3 سوره یونس، پس از ذکر داستان آفرینش، خدا را معرفی و مردم را به پرستش او دعوت کرده است، و در آخر می فرماید: آیا متذکّر نمی شوید؟! یعنی اینکه زندگی جُز پرستش خدای هستی، ارزش و بهایی نداشته و ندارد: «ذلکم ُ اللهُ ربُّکمْ فَاعْبُدوه أفَلا تذکَّرون»
6. برکت در داستان آفرینش: متأسفانه در زیادی از داستانهای تورات و همچنین در داستان آفرینش، برکت، فقط منحصر به عطایایی دنیایی است، زیرا که در تورات چنین آمده: «و خداوند انسان را برکت داد و به او گفت: بارور و کثیر شوید و زمین را پُر سازید و در آن تسلط یابید» (شاید، هر خواننده و یا حدّ اقل بنده چنین می فهمم! که برکت خداوند، از نظر تورات، غیر از بارْوَرْ شدن، زاد و ولد، گسترش نسل، حکومت و پادشاهی و امثال آن نیست!). ولی در قرآن برکت برای انبیاء «ع» دو نوع بیان شده است: یکی برکت معنوی است؛ مانند مقام نبوت، و کتاب آسمانی: «تبارک الذی نزل الفرقان علی عبده لیکون للعالمین نذیراً...29» دومی برکت مادی است: «تبارک الذی ان شاء جعل لکم خیرا من ذلک ...30» و «تبارک الذی جعل فی السماء بروجاً و جعل فیها سراجاً منیراً ..31» به هر حال برکت در داستان آفرینش قرآن چون تورات، منحصر به امور مادی نیست.
7. چگونگی خداوند: در داستان آفرینش از دیدگاه قرآن، هیچ موجودی به شکل خداوند آفریده نشده است. ولی، در داستان تورات آدم «ع» به شکل خدا آفریده شده است: زیرا در تورات چنین آمده است: «آدم را به صورت ما و موافق و شبیه ما بسازیم تا بر ماهیان دریا و پرندگان آسمان و بهائم و بر تمامی زمین و همة حشرات که بر روی زمین میخزند حکومت نماید». یعنی اینکه ـ نعوذ با الله ـ خداوند چون انسان، دارای جسم است و هر جسمی لابد و ناگذیر در مکان و زمان و دارای احتیاجات است. پس خدایِ تورات مثل بشر نیاز به زمان، مکان، خوراک، پوشاک و دیگر احتیاجات میباشد.
9. لشکر زمین و آسمان: موجوداتِ بین زمین و آسمان از دیدگاه تورات، لشکر آسمان و زمین محسوب می شود، زیرا که در تورات آمده است: (پس از آن که) «آسمانها و زمین و همة لشکر آنها تمام شد...». در داستان آفرینش قرآن یادی از چنین لشکر نشده است.
10.چگونگیطرح داستان آفرینش: با توجه به مراجعه به متن داستان آفرینش در تورات در خواهیم یافت که داستان در آن کتاب، بسیار جزئی و ریز حکایت شده، و نکات ارزشی چون قرآن را ندارد، زیرا داستان آفرینش در قرآن به صورت کلی طرح شده و در پی اهداف هدایت، تعقل و روشنگری است. به همین منظور، چون که داستان در قرآن به صورت کلی آمده است، وقتی داستان کلی طراحی می شود و به همة جزئیات اشاره نمی شود. جای برای اینکه بعضی قسمتهای داستان را خواننده باید بسازد و حدث بزند وجود دارد. و این روش سبب میشود که شنونده و خاننده تا پایان داستان همراهی، همفکری و همکاری داشته باشد. این امتیاز را فقط می شود در داستانهای قرآن کریم جست وجو، کرد. ولی، داستان تورات از چنین امتیازی برخور دار نیست.
12. شش روز یا شش دوران؟ در تورات کنونی، آفرینش به شش روز، که مراد همین شش روز دنیایی است، اشاره رفته است. از این رو، مفسران و محققان این کتاب برای مفهوم کلمة «شش روز» به بحث و مناظره علمی ننشسته اند. ولی، شش روز در داستان آفرینش قرآن، هرچند، مقصود و مراد، شش دوران میباشد؛ امّا با دیگر مصادیق و وجوه که مفسرین32 قرآن برای آن بر شمرده اند، نیز دلالت و مطابقت دارد. از این رو، خداوند به جِدّ این واژه «ستة ایّام» را بدون مصداق و تعیین زمانی گذاشته است، تا دانشمندان در باره قرآن و واژهها، و دستورات آن تفکر، تعقل، قضاوت و اندیشه نمایند! و هر چیزی را بُطْرَی نپذیرند. و به دستور قرآن که بارها فرموده: «أفلا یتدبّرون القرآن...؟33»، «لعلکم تعقلون...34»، «اَفلَا یتفکّرون...؟35» و «فَاقْصص القصص لعهم یتفکّرون...36» جامة عمل بپوشانند! قرآن کتاب تعقلگرا، تفکر زا، طرف دار عقل، منطق و اندیشه است. زیرا که خود از عقل کُلّ و اندیشه ناب الهی سرچشمه گرفته است: «انّا انزلناه فی الیلة القدر...37» و «انّا نزلنا الذکر و انّا له لحافظون...38»
13. خلاقیت و نو آوری: خلاقیت و نو آوری در دو بخش ادبیات و معارف ذیل، از دیگر ویژگیهای منحصر به فردِ داستان آفرینش قرآن کریم است. که در داستان تورات به چشم نمیآید.
الف) ادبیات:
1. بکار گیری صنعت تنوع و تفرج: با نگاه ابتدائی و سطحی به جمله «خلق السمواتِ و الارضَ فی ستة ایام ثم استوی علی العرش» هر بیننده و خاننده ای در ابتدا، حکم به تکرار این جمله میکند. امّا با اندک تأمل و دقتی در مییابیم که خداوند در این گونه جملهها صنعت تنوع و تفرج را بکار برده است. زیرا جملة «خلق السمواتِ و الارضَ فی ستة ایام ثم استوی علی العرش» فقط در دو سورة اعراف و یونس، به خاطر آغاز داستان و اهمّیت آفرینش، تکرار شده؛ ولی یکباره در سورة هود تعبیر «ثم استوی علی العرش» به «و کان عرشُهُ علی الماءِ» تغییر یافته است. و در سورههای، فرقان، سجده، ق و حدید، بین «خلق السموات و الارض و «ثم استوی علی العرش» جملة «و ما بینهما» فاصله شده است.
2. تأکید واژهها و جملهها: در آیة 54 سوره اعراف و آیة 3 سوره یونس، جملة با «انَّ» تأکید و جملة اسمیه «ربّکم الله الذی» شروع شده و هر دو جملة، تأکید و پا فشاری بر این دارند، که فقط خدای یکتا، آفرینندة جهان هستی است!
3. کاربرد واژههای قرآن: شاید گفت همة واژههای قرآن دارای کاربرد عملی متفاوت اند، برای مثال، قرآن کریم در داستان آفرینش، برای تنوع و دوری از یک نواختی، ابتدای آیات خلقت در سورههای، هود، فرقان، سجده و حدید، را با جملةهای اسمیة گوناگون و متفاوت مانند: «الله»، «الذی» و «هو» شروع کرده، و در سورة ق، کلام با جملة فعلیة «و لقد خلقنا» لام امر، که برای تأکید است، آغاز شده است.
ب) معارف:
1. اشاره گذرا به معارف در وسط آیات: قرآن کریم در حین بیان داستان آفرینش، به خیل عظیمی از معارف و حقایق عالم هستی در وسط داستان برای خواننده و بیننده، اشاره نموده است.
مثلاً در سورة اعراف، پس از ذکر داستان آفرینش، به تأکید و ضرورت آگاهی انسان به انحصار آفرینش به خدا پرداخته است: «الا له الخلق»؛
در سورة یونس، به امر شفاعت در قیامت، پس از اجازه خداوند یاد شده است: «ما من شفیع الا بعد اذنه»؛
در سورة هود، فلسفة آفرینش را «آزمایش و امتحان انسان» اعلام شده است: «لیبلوکم ایکم احسن عملاً»؛
در سورة فرقان آمده است: خیر را باید از اهلش خواست: «اَلرَّحْمنُ، فَسْئَلْ به خیراً»؛
در سورة سجده آمده است: در قیامت فقط، خداوند، ولی و شفیع است: «مالکم من دونه من ولی و لا شفیع»؛
در سورة ق اشاره شده است که: علاوه بر خلقت اولیة جهان، آفرینش ثانویه در قیامت نیز دست خدا است: «و ما مسّنا من لغوب»؛
و در سورة حدید: علاوه بر بازگو کردن داستان آفرینش، از آفرینشهای زمین و آسمان خبر داده است: «یعلم ما یلج فی الارض و ما یخرج منها و ما ینزل من السماء و یعرج فیها».
2. تفاوت معارف در آخر آیه ها: آخر هر هفت آیه، از لحاظ بیان معارف، بسیار غنی است، از این رو، در پایان سورة اعراف، خدا به آفرینش خود، تبریک گفته است: «تبارک اللهُ رَبُّ العالمین».
در آخر، سورة هود، عدم تحمل و بی صبری کفار را نسبت به قرآن حکایت میکند: «لَیَقولونَّ الَّذینَ کفروا إنْ هذا إلاّ سِحرٌ مُبِین».
در پایان سورة فرقان، از خدای رحمان، باید خیر را مسئلت نمود: «الرَّحمنُ فَسئَلْ بِهِ خَیراً».
در آخر سوره ق، آفرینش دو بارة موجودات و انسانها در روز رستاخیز، برای خداوند مشکل محسوب نمیشود: «وَ ما مسَّنَا مِنْ لُّغوبٍ».
در پایان سورة حدید، آمده است که، خداوند با شما است و از همه کردار تان آگاه است: «و هو مَعَکُمْ أیْنَ ما کُنْتُمْ وَ اللهُ بِما تَعْمَلونَ بَصیرٌ».
و در پایان سورة یونس و سجده، جملة «افلا تذکّرون»؛ چرا پند نمی پذیرید؟ برای تأکید بیشتر، تکرار شده است.