این روزها بحث نبرد بتمن و سوپرمن به خاطر اکران فیلم «بتمن علیه سوپرمن» حسابی داغ است. بزرگترین سوال طرفداران این است که آیا یک مرد عادی در برابر یک بیگانهی ضدضربه شانسی برای پیروزی دارد؟ همراه زومجی و بررسی یک تئوری دیگر باشید.
به محض اینکه خبر ساخت فیلم «بتمن علیه سوپرمن»، یکی از موردانتظارترین اتفاقاتِ سینمایی این ابرقهرمانان مشهور اعلام شد، با خودمان گفتیم این دیگر چه نبرد مسخرهای است. سوپرمن از همان اولین شمارهی کمیکبوکش نشان داده که میتواند با انگشت کوچکِ دست راستش ماشین آدمبدها را بلند کند و به آسمان ببرد. او میتواند دیوار صوتی را بشکند. از درون آتش بیرون بیاید و گلولهها پس از برخورد با حدقهی چشمش کمانه میکنند و خلاصه به حدی قوی است که میتواند تمام منظومهی شمسی را با زنجیر بکشد! بتمن چه؟ او تانک دارد. هواپیما دارد. لباس ضدگلوله به تن میکند و هر از گاهی گلهای از خفاشهای عصبانی به کمکش میآیند. خب، این تجهیزات خفن شاید به درد مبارزه با جوکر بخورد (که اینطور نیست)، اما نباید این نکتهی بزرگ را فراموش کنیم که ما با مسابقهی بوکسی طرف هستیم که در یک سوی آن، یک بیگانهی فضایی پولادین قرار دارد و در طرف دیگرش، یک مرد مایهدار که یکی از آن مشتهای آبدار سوپرمن استخوانهایش را خرد خواهد کرد. مثل این میماند که من با پررویی تمام به مصاف با محمدعلی کلی بروم. یا یک بچهی اول دبستانی جلوی قلدر مدرسه که ساندویچ کالباسش را کش رفته است، گارد بگیرد. یا نمیدانم تیم فوتبال تشتکسازی قاسم آباد به مصاف بارسلونا برود (آره، عشق است مسی!).
خب، طبیعتا نتیجهی مسابقه از کیلومترها دورتر شکست وحشتناک و خندهداری را برای حریف ضعیف پیشبینی میکند. پس، بتمن دقیقا در این نبرد چه غلطی میکند؟! چون به نظر من عنوان فیلم را از «بتمن علیه سوپرمن: طلوع عدالت» باید به «سوپرمن پیروز میشود: ختم کلام» تغییر بدهند و دیگر خیال ما را راحت کنند که این همه سر دیدن نبرد قابلپیشبینی آنها خودمان را خسته نکنیم، درسته؟ اما صبر کنید! شاید در ظاهر تمامی آمارها به نفع لهشدن بتمن به دست سوپرمن باشد، اما نباید قبل از بررسی یک عنصر مهم، نتیجهی این مبارزه را قابلپیشبینی بدانیم. چون حتما قبول دارید که بتمن بیشتر از قدرت فیزیکی، به خاطر آیکیویِ بالایش مشهور است و به خاطر همین است که از او به عنوان بزرگترین کاراگاه دنیا یاد میکنند. اگر عقبافتادهای مثل من به مصاف با سوپرمن میرفت، خب، همهچیز به پای حماقت من نوشته میشود و لازم به این همه بررسی و محاسبه نبود. اما وقتی باهوشترین نابغهی دنیا بعد از دیدن زنده بیرون آمدن سوپرمن از درون برجهای سقوط کرده، برای او شاخ میشود، حتما دلیلی وجود دارد. فقط کافی است به علم و دانش بروس وین اعتقاد داشته باشید، تا همین الان تصمیم او را عاقلانه پیدا کنید و حتی انتظار داشته باشید تا او از این مبارزه پیروز بیرون بیاید. چگونه؟ بیایید ببینیم چرا اگر بروس وین از مغزش استفاده کند (که در این مسئله شکی نیست) و کمی پول خرج کند (در این زمینه هم که مشکلی نداریم!)، میتواند سوپرمن را نفله کند. بله، همان سوپرمنی که گلولهها پس از برخورد به حدقهی چشمش کمانه میکنند!
بله، حتما اولین چیزی که در زمینهی آسیبرساندن به سوپرمن به ذهنمان میرسد، کریپتونایت است. اگرچه سوپرمن پس از قرار گرفتن در معرض کریپتونایت مثل قند آب میشود و به همین دلیل، او مثل جن از آن تکه سنگهای سبز و درخشان هراس دارد، اما ما قرار نیست دربارهی کریپتونایت حرف بزنیم. سوال این است که اگر بروس به کریپتونایت دسترسی نداشته باشد، چگونه میتواند به قدرتی برابر با مرد پولادین برسد؟ همانطور که قبلا از طریق راه و روشهای علمی واقعی ثابت کردیم که با خوردن سیبزمینی در سطح مریخ میتوان زنده ماند، الان هم میخواهیم از علم برای اثبات این تئوری استفاده کنیم که: بروس وین چگونه میتواند بیگانهای را شکست دهد که قدرتش با خدایان مقایسه میشود!
خب، باید از کجا شروع کنیم: سان سو، نویسندهی کتاب «هنر جنگ» میگوید که اولین پلهی پیروزی در نبرد، «شناختن دشمن» است. پس، قبل از هرچیز باید ببینیم چه چیزی سوپرمن را اینقدر قدرتمند کرده و به یک «ابرانسان» تبدیل میکند. از آنجایی که ما داریم دربارهی نسخهی سوپرمنِ فیلم «بتمن علیه سوپرمن» صحبت میکنیم، برای این کار باید به سراغ توضیحاتی که در فیلم قبلی مجموعهی دیسی یعنی «مرد پولادین» گفته شده، برویم. در آن فیلم ما از زبان راسل کروی هولوگرامی میشنویم که کال-اِل واقعا یک ابرانسان به دنیا نیامده، بلکه این شرایط و اتمسفر سیارهی زمین است که تمام این تواناییهای شگفتانگیز را به او میدهد. در واقع، سوپرمن بر روی سیارهی خودش نمیتواند با سرعت صوت پرواز کند و این جاذبهی ضعیف زمین و شدت نور بیشتر خورشید نسبت به کریپتون است که قدرتهایش را ایجاد میکنند. خب، حتما با خودتان میگوید اینها فقط یک مشت چرتوپرتهای باحالِ کمیکبوکی است و در واقعیت هرگز با ترکیبِ قدرت جاذبه و نور خورشید نمیتوان به ابرانسانی تبدیل شد که هواپیما بلند میکند، اما واقعا تمام این حرفهای عجیبوغریب یکجورهایی در علم ریشه دارد. اگر باور نمیکنید، بیایید دو عنصری که در قدرت سوپرمن نقش دارند را بررسی کنیم.
اگر کریپتون جاذبهی قویتری نسبت به زمین داشته باشد، پس بیگانهای که به زمین سفر میکند، میتواند اشیای سنگینی را بلند کند که هیچ انسانی قادر به انجامش نیست. این به این دلیل است که ماهیچههای یک ساکن کریپتونی به جاذبهی آنجا عادت کرده است. برای مثال تاکنون در ویدیوهایی که از فضانوردانِ بر روی ماه پخش شده، دیدهاید آنها با وجود تمام تجهیزات سنگینی که حمل میکنند به سادگی بالا میپرند و با سرعت خیلی خیلی کمتری پایین میآیند. این به این دلیل است که جاذبهی ماه ۸۳ درصد کمتر از زمین یا به عبارتی یک ششم زمین است. از آنجایی جرم یک شی همیشگی است، اگر شما بر روی زمین ۹۰ کیلوگرم وزن داشته باشید، بر روی ماه وزنتان به چیزی حدود ۳۰ کیلوگرم کاهش مییابد.
به این ترتیب به نکتهی اصلی بحثمان میرسیم. مسئله این است که تغییر در جاذبه، روی توانایی فرد در بلند کردن اشیا هم تاثیرگذار است. مثلا انسانی که بر روی زمین توانایی بلند کردن ۴۵ کیلوگرم را دارد، بر روی ماه میتواند شش برابر آن یا به عبارتی دیگر حدود ۲۷۰ کیلوگرم را بلند کند. خب، حالا به جای زمین و ماه، ما کریپتون را داریم. از آنجایی که قدرت جاذبهی زمین ضعیفتر از کریپتون است، سوپرمن وزن کمتری بر روی زمین دارد و قادر است هواپیماها را بدون آخ گفتن کنترل کند. آیا این مسئله به تنهایی ریشههای قدرتهای سوپرمن را توضیح میدهد؟ باید اعتراف کنم که نه. اما هنوز تمام نشده. اینجا است که به عنصر دوم تاثیرگذار در قدرت سوپرمن میرسیم.
وضعیت سوپرمن و خورشید خیلی شبیه به گیاهان است. همانطور که گیاهان معمولی بدون نور خورشید، میمیرند، سوپرمن هم نیرویش را از خورشید تامین میکند. دقت کنید: نوری که از خورشید به زمین میرسد حاوی پرتوهای غیریونیزان (Non-ionizing) است. پرتوهای چیچی؟ پرتوهای غیریونیزان قدرت کافی برای یونسازی را ندارند. یعنی این پرتوها نمیتوانند الکترونهای اتمها و مولکولها را بدزدند. بلکه فقط حاوی انرژی کافی برای به جنبش انداختن الکترونها هستند. برای اینکه بهتر بفهمید، پرتوهای غیریونیزان را موسیقی راکِ آرام و قابلشنیدنی در نظر بگیرید که مثلا شما را در حد تکان دادن سرتان و زمزه کردن متن آهنگ سر ذوق میآورند. حالا این را مقایسه کنید با پرتوهای «یونیزان» که مثل آلبومی از گروه هوی متالِ «متالیکا» میماند که مغزتان را داغان میکند! پرتوهای یونیزان چنان قدرتی دارند که میتوانند الکترونها را از اتمها و مولکولها جدا کنند. همین پرتوهای یونیزان پدرسوخته هستند مجبورتان میکنند در زمان گرفتن عکسهای رادیولوژی و ام.آر.آی لباس مخصوص بپوشید. چون آنها میتوانند بهطرز بدی تمام الکترونهای دوستداشتنیِ اتمهای بدنتان را غارت کنند! این همان نوع پرتوی خطرناکی است که وقتی همه دربارهی رآکتورهای هستهای صحبت میکنند، از آن ابراز نگرانی میکنند. خلاصه اینکه پرتوهای یونیزان چیزهای غیرشوخیبرداری هستند!
به هرحال، اکنون میتوانیم نحوهی کارکرد قدرت سوپرمن را بهتر متوجه شویم. گیاهان از طریق عمل فوتوسنتز پرتوهای غیریونیزان نور خورشید را دریافت میکنند و این پرتوهای سالم را به انرژی شیمیایی تبدیل کرده و رشد میکنند. سوپرمن هم دقیقا چنین کاری را انجام میدهد. آدمهای عادی وقتی زیر نور خورشید باشند، آفتاب سوخته میشوند، اما سوپرمن با استفاده از نور خورشید ماهیچههایی ضدضربه بهدست میآورد و از چشمانش لیزر شلیک میکند. از دست این روزگارِ غیرمنصفانه! آفتابسوختگی کجا، چشمان لیزری کجا! در این لحظه، این سوال مطرح میشود که «پایگاه مخفی» سوپرمن چرا به جای قطب شمال که کمترین نور خورشید را دریافت میکند، در جای گرمتری مثل باهاماس یا همین دریاچهی نمک قم خودمان نیست؟ بله، سوپرمن شاید زور و بازوی قدرتمندی داشته باشد، اما از لحاظ هوش کمی میلنگد! خلاصه درنهایت به این نتیجه میرسیم که منبع تواناییهای فرابشری سوپرمن جاذبهی زمین و نور خورشید است و بدون اینها او نیز به یک انسان معمولی تبدیل میشود. چنین چیزی را در فیلم «مرد پولادین» میبینیم؛ جایی که سوپرمن به فضاپیمای ژنرال زاد آورده میشود و به محض اینکه برای اولین بار در برابر اتمسفر کریپتون قرار میگیرد، بلافاصله روی زمین میافتد و خون بالا میآورد.
خب، حالا که بخش «شناختن دشمن» را پشت سر گذاشتیم، باید دنبال حفرههایی در آنها بگردیم تا به نفع بتمن از آنها استفاده کنیم. برای شروع باید به دنبال نیرویی بگردیم که بتواند به سوپرمن آسیب بزند. شاید فکر کنید سوپرمن قدرت نامحدودی دارد و هیچ نیرویی قادر به ایستادگی در مقابل او نیست، اما در حقیقت حتی پسر کریپتون نیز از یک جایی به بعد درد را احساس میکند. سوال این است چگونه باید مقدار نیروی آسیبزننده به سوپرمن را محاسبه کنیم و قبل از شروع فیلم آن را به گوش بروس وین برسانیم؟ ساده است. با کشف مقدار نیروی جاذبهی کرپیتون همهچیز حل میشود.
هنری کاویل که نقش سوپرمن را در «مرد پولادین» بازی کرده به گفتهی خودش در زمان فیلمبرداری حدود ۹۲ کیلوگرم وزن داشته است. براساس سایت «اِستک» ورزشکاران در اوج شرایط فیزیکی و بعد از تمرینهای مختلفی میتوانند دو برابر وزن خودشان را بلند کنند. پس، هنری کاویل در بهترین شرایطش میتواند ۱۸۴ کیلوگرم را از جا بکند. حالا بیایید نگاهی به فیلم «بتمن علیه سوپرمن» بیندازیم که در آن سوپرمن یک موشک را بالای سر میگیرد. موشکی که کموبیش حدود ۷۵ هزار کیلوگرم وزن دارد. وقتی این رقم را تقسیم بر آن ۱۸۴ کیلوگرم کنیم، رقمی که بدست میآید مقدار وزنی است که سوپرمن در شرایط عادی میتواند بلند کند. نتیجه عدد ۴۰۶ است. یعنی سوپرمن ۴۰۶ برابر قویتر از هنری کاویل است. برای اینکه سوپرمن بر روی زمین ۴۰۶ برابر قویتر باشد، نیروی جاذبهی کریپتون نیز باید ۴۰۶ برابر قویتر از زمین باشد. خب، اگر قدرت جاذبهی زمین ۹.۸ متر بر مجذور ثانیه باشد که هست، فقط کافی است این عدد را ضربدر ۴۰۶ کنیم تا مقدار قدرت جاذبهی کریپتون را بدست بیاوریم. نتیجه چیزی دور و اطراف عدد ۳۹۹۱ متر بر مجذور ثانیه است و این عدد واقعا دیوانهکننده است!
قضیه از این قرار است که نیروی جاذبهی خورشید خودِ ما ۲۷۴ متر بر مجذور ثانیه است. بنابراین برای بازسازی نیروی جاذبهی کریپتون به ۱۴تا خورشید نیاز داریم! پس، حالا اصلا قدرت فرابشری و غیرقابلتوقفِ سوپرمن عجیب به نظر نمیرسد. به خاطر همین است که تلاش ژنرال زاد در «مرد پولادین» برای تبدیل کردن زمین به مکانی با ویژگیهای کریپتون شکست میخورد. چون اختلاف نیروی جاذبهی این دو سیاره بهطرز عجیبی زیاد است. خب، حتما میپرسید تمام اینها به چه معنایی است؟ این یعنی اگر سوپرمن بر روی زمین ۴۰۶ برابر قویتر از آدمهای عادی باشد، بتمن برای ناکاوت کردنِ او به مشتی با نیروی ۴۰۶ برابر قویتر از یک آدم عادی نیاز دارد. شاید بگویید آخه بروس وینِ بدبخت چنین قدرتی رو از کجاش میخواد در بیاره؟ جواب این است که نگران نباشید. بروس فقط کافی است اراده کند تا ۴۰۶ برابر که هیچی، مشتی با قدرت هزار برابر یک مشت معمولی به طرف سوپرمن پرتاب کند!
در سال ۲۰۱۳ محققانِ دانشگاه برکلی کالیفرنیا یک ماهیچهی روباتیک اختراع کردند که هزار برابر قویتر از انسان بود. این ماهیچهی روباتیک که از مادهای به اسم «اکسید وانادیم» ساخته شده بود که در دوربینهای عکاسی و سیستمهای راهنمای موشک نیز وجود دارد، میتوانست در عرض چند میلیثانیه اشیایی ۵۰ برابر سنگینتر از خودش را به ۵ برابر فاصلهاش پرتاب کند. خب، فکر کنم حالا بتوانید پایان داستان را پیشبینی کنید! بتمن میتواند با استفاده از این ماهیچههای روباتیک، لباس آهنینی بسازد که قدرت مشتهایش را دو و نیم برابر قویتر از سوپرمن میکند. خب، حالا با دیدن لباس مکانیکی بتمن در تریلرهای فیلم که مشت سوپرمن را بلاک میکند، میتوانیم حدس بزنیم که بروس وین قبل از ما به این موضوع فکر کرده بوده! اگرچه تاکنون فکر میکردیم سوپرمن، بروس را مثل گوجه له میکند، اما با توجه به این محاسبات این سوپرمن است که باید نگران استخوانهای نحیفش باشد!
اگر فکر میکنید بتمنی که نمادش را روی بدن تبهکاران داغ میکند به همین راضی میشود، اشتباه میکنید. او شوالیهی تاریکی است و تا وقتی «بزرگترین تهدید بشریت» که او را از خواب و خوراک انداخته را نابود نکند، بیخیال نمیشود. اگرچه لباس مکانیکیاش به نظر کافی میرسد، اما بروس میتواند از حفرهی دیگری در تواناییهای سوپرمن به نفع خودش استفاده کند: نور خورشید. نه، بتمن قرار نیست جلوی رسیدن نور خورشید به زمین را با استفاده از پارچهی سیاه رنگ بزرگی با خفاشی در مرکز آن بپوشاند. این کار احمقانهای است! ولی او میتواند از آن پرتوهای یونیزانی که بالاتر دربارهشان گفتم، استفاده کند.
اگر یادتان باشد گفتم که سوپرمن مثل گیاهان از پرتوهای غیریونیزان برای تامین سوخت قدرتهایش استفاده میکند. همانطور که پرتوهای غیریونیزان حکم غذا را برای سوپرمن دارند، پرتوهای یونیزان به معنای مرگ هستند و بروس وین میتواند به سادگی به مقداری از این پرتوهای دوستداشتنی دست پیدا کند. فقط کافی است بتمن در قدم اول حریفش را در مقابل این تشعشات مضر قرار دهد و سپس وقتی سوپرمن به استفراغ کردن افتاد و رنگش زرد شد، یکی از آن مشتهای مکانیکیاش را روانهی دماغِ کجوکولهاش بکند! اگر حرف من دربارهی ماجرای پرتوی یونیزان را باور نمیکنید، میتوانم شما را به کمیکبوکی که فیلم براساس آن ساخته شده، ارجاع بدهم؛ در کمیک «شوالیهی تاریکی بازمیگردد» سوپرمن تحت شعاعِ یک انفجار اتمی قرار میگیرد که منبع پرتوهای یونیزان است و به همین دلیل بلافاصله به مرز نابودی کشیده میشود. بهطوری که جای آن جوان خوشسیما را یک زامبیِ زشت میگیرد و سوپرمن به حدی ضعیف میشود که بتمن او را بیمارستانی میکند و نبرد را پیروز میشود.
شاید باز هم دلیل بیاورید که همهی اینها درست، اما چه کسی میتواند موادی که دارای تشعشعات اتمی باشند را بدست بیارود؟ ســـلام! ما اینجا با بروس وین سروکار داریم. یکی از ثروتمندترین افراد دنیا. قیمت طراحی یک لباس آهنین سوپرمنکُش چقدر میشود؟ مهم نیست. او چگونه به مواد اتمی دست پیدا میکند؟ با توجه به صفحهی ویکیپدیای بروس وین، او درحال حاضر صاحب پنجاه-شصتتا کارخانه و کمپانی مختلف است. از ساختمانسازی وین و تحقیقات بایومکانیک وین گرفته تا فولادسازی وین، اسلحهسازی وین و صنایع وین. تنها کاری که بتمن باید انجام دهد، این است که شمارهی رآکتور هستهای شخصیاش را بگیرد و سفارش چند جعبه مواد اتمی بدهد! بله، سوپرمن ناگهان به خودش میآید و از ضربهی غیرمنتظرهای که خورده، شوکه میشود؟ چطور؟ او نمیداند. اما ما میدانیم که ترکیب پرتوهای یونیزان و یک مشت مکانیکی با قدرتی دو و نیم برابر سوپرمن، تمام مواد لازمی است که برای ترکاندن یک بیگانهی خداگونهی فضایی خوشتیپ نیاز داریم! و در این میان، باز هم مشخص میشود اینکه میگوید «پول چرک کف دسته» مزخرفی بیش نیست. اما مثل همیشه این فقط یک تئوری بود و هر اتفاقی ممکن است بیفتد!
شما دربارهی این محاسبات چه فکر میکنید؟ آیا بتمن از این طریق میتواند سوپرمن را ناکاوت کند؟
منبع: Youtube
تهیه شده در زومجی
برگفته از سایت همیار مهدی (عج)
مطابق سال های گذشته، امسال هم فوربز لیست قدرتمندترین شخصیت ها و افراد جهان را منتشر کرده است. کسانی که با کارهای خود جهان را تغییر داده اند و آن را به پیش می برند و شامل سرمایه گذاران، کار آفرینان، رهبران سیاسی و خیرین می شوند.
برای مشاهده لیست 73 نفره افراد قدرتمند به لینک مراجعه فرمایید.
پ.ن : ببین چقدر نفر 18 قوی هست که نفر اولش از فرودگاه مستقیم میره دست بوسی!! حالا ما معادلات رو بهم زدیم ،
این یعنی قدرت اول در جهان ، یعنی سرنوشت منطقه را فقط یک شخص به لطف یک خدا رقم می خورد
برگفته از سایت همیار مهدی (عج)
سپنتا نه ولنتاین! (تاسف بار است که فکر کنیم مرغ همسایه غاز است!)
کی میگه این مطلبی که می خوام بگم ربطی به یاد گیری زبان ندارد؟ برای یادگیری هر زبانی اول باید با آداب و فرهنگ آن زبان آشنا شد و این خیلی تاسف بار است که با آداب و فرهنگ بیگانه بیش تر از فرهنگ خود آشنا باشیم. تاسف بار است که فکر کنیم مرغ همسایه غاز است.
برای اینکه ملتی در تفکر عقیم شود، باید هویت فرهنگی تاریخی را از او گرفت. فرهنگ مهم ترین عامل در حیات، رشد، بالندگی یا نابودی ملت ها است. هویت هر ملتی در تاریخ آن ملت نهاده شده است. اقوامی که در تاریخ از جایگاه شامخی برخوردارند، کسانی هستند که توانسته اند به شیوه مؤثرتری خود، فرهنگ و اسطوره های باستانی خود را معرفی کنند و حیات خود را تا ارتفاع یک افسانه بالا برند. آنچه برای معاصرین و آیندگان حائز اهمیت است، عدد افراد یک ملت و تعداد سربازانی که در جنگ کشته شده اند نیست؛ بلکه ارزشی است که آن ملت در زرادخانه فرهنگی بشریت دارد.
شاید هنوز دیر نشده باشد که روز عشق را از 25 بهمن (Valentine) به 29 بهمن (سپندارمذگان ایرانیان باستان) منتقل کنیم.
ملت ایران از جمله ملت هایی است که زندگی اش با جشن و شادمانی پیوند فراوانی داشته است، به مناسبت های گوناگون جشن می گرفتند و با سرور و شادمانی روزگار می گذرانده اند. این جشن ها نشان دهنده فرهنگ، نحوه زندگی، خلق و خوی، فلسفه حیات و در کل جهان بینی ایرانیان باستان است. از آنجایی که ما با فرهنگ باستانی خود ناآشناییم، شکوه و زیبایی این فرهنگ با ما بیگانه شده است.
چند سالی ست حوالی 25 بهمن ماه (14 فوریه) که می شود هیاهو و هیجان را در خیابان ها می بینیم. مغازه های اجناس کادوئی لوکس و فانتزی غلغله می شود. همه جا اسم Valentine به گوش می خورد. از هر بچه مدرسه ای که در مورد والنتاین سوال کنی می داند که “در قرن سوم میلادی که مطابق می شود با اوایل امپراطوری ساسانی در ایران، در روم باستان فرمانروایی بوده است بنام کلودیوس دوم. کلودیوس عقاید عجیبی داشته است از جمله اینکه سربازی خوب خواهد جنگید که مجرد باشد. از این رو ازدواج را برای سربازان امپراطوری روم قدغن می کند. کلودیوس به قدری بی رحم و فرمانش به اندازه ای قاطع بود که هیچ کس جرات کمک به ازدواج سربازان را نداشت. اما کشیشی به نام والنتیوس (والنتاین)،مخفیانه عقد سربازان رومی را با دختران محبوبشان جاری می کرد. کلودیوس دوم از این جریان خبردار می شود و دستور می دهد که والنتاین را به زندان بیندازند. والنتاین در زندان عاشق دختر زندانبان می شود. سرانجام کشیش به جرم جاری کردن عقد عشاق، با قلبی عاشق اعدام می شود… بنابراین او را به عنوان فدایی و شهید راه عشق می دانند و از آن زمان نهاد و سمبلی می شود برای عشق!”
اما کمتر کسی است که بداند در ایران باستان، نه چون رومیان از سه قرن پس از میلاد!، که از بیست قرن پیش از میلاد، روزی موسوم به روز عشق بوده است!
جالب است بدانید که این روز در تقویم جدید ایرانی دقیقا مصادف است با 29 بهمن، یعنی تنها 4 روز پس از والنتاین فرنگی! این روز “سپندار مذگان” یا “اسفندار مذگان” نام داشته است. فلسفه بزرگداشتن این روز به عنوان “روز عشق” به این صورت بوده است که در ایران باستان هر ماه را سی روز حساب می کردند و علاوه بر اینکه ماه ها اسم داشتند، هریک از روزهای ماه نیز یک نام داشتند. بعنوان مثال روز اول “روز اهورا مزدا”، روز دوم، روز بهمن (سلامت، اندیشه) که نخستین صفت خداوند است، روز سوم اردیبهشت یعنی “بهترین راستی و پاکی” که باز از صفات خداوند است، روز چهارم شهریور یعنی “شاهی و فرمانروایی آرمانی” که خاص خداوند است و روز پنجم “سپندار مذ” بوده است. سپندار مذ لقب ملی زمین است. یعنی گستراننده، مقدس، فروتن.
زمین نماد عشق است چون با فروتنی، تواضع و گذشت به همه عشق می ورزد. زشت و زیبا را به یک چشم می نگرد و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود امان می دهد. به همین دلیل در فرهنگ باستان اسپندار مذگان را بعنوان نماد عشق می پنداشتند.
در هر ماه، یک بار، نام روز و ماه یکی می شده است که در همان روز که نامش با نام ماه مقارن می شد، جشنی ترتیب می دادند متناسب با نام آن روز و ماه. مثلا شانزدهمین روز هر ماه مهر نام داشت و که در ماه مهر، “مهرگان” لقب می گرفت. همین طور روز پنجم هر ماه سپندار مذ یا اسفندار مذ نام داشت که در ماه دوازدهم سال که آن هم اسفندار مذ نام داشت، جشنی با همین عنوان می گرفتند.
سپندار مذگان جشن زمین و گرامی داشت عشق است که هر دو در کنار هم معنا پیدا می کردند. در این روز زنان به شوهران خود با محبت هدیه می دادند. مردان نیز زنان و دختران را بر تخت شاهی نشانده، به آنها هدیه داده و از آنها اطاعت می کردند.
شاید هنوز دیر نشده باشد که روز عشق را از 25 بهمن (Valentine) به 29 بهمن (سپندار مذگان ایرانیان باستان) منتقل کنیم.
بیایید از همین حالا برای معرفی این روز به دوستان و آشنایان تلاش کنیم. بیایید در وبلاگ ها و سایتهایمان در موردش توضیح دهیم، امسال «سپندارمذگان» یا «اسفندارمذگان» را جشن بگیریم، شاد باشیم و به تاریخ و فرهنگ کشورمان افتخار کنیم.
- منبع، پورتال آسمونی http://www.asemooni.com/culture/romance/sepandarmazgan#ixzz3uxKX6q6x
امام على علیه السلام : پاکدامنى مرد به اندازه غیرت اوست.
نهج البلاغه(صبحی صالح) ص 477 ، حکمت 47
متاسفانه دیده می شود حتی سردی هوا هم حریف غیرت های سرد بعضی از خانواده نمی شود یعنی آنقدر در بدحجابی خود مصمم هستند که به سردی و برودت هوا بی اعتنا هستند و مانند کاسب دست فروشی که بدون در نظر گرفتن وضعیت هوا مشغول فروش محصول است .
نمی شود فقط زن را عامل بی حجابی دانست چون در صورت کمبود غیرت مرد زن احساس مرد بودن می کند و لباسش را می پوشد و این مرد هست که باید روسری به سر کند و این روزها بازار فروش غیرت بس ناجوانمردانه داغ است .
برگفته از سایت همیار مهدی (عج)